دوشنبه 24 فروردین 1394 : 132 روز بعد از کاشت مو

ساخت وبلاگ

سلام و عرض ادب خدمت همه ی دوستان عزیز

قبل از هرچیز می خوام عید رو تبریک بگم. امیدوارم سال 94 سال خوبی باشه برای هممون. توی سال 93 و از طریق این وبلاگ دوستان بسیار بسیار خوبی پیدا کردم که یک احساس مشترک در مورد مقوله ی مو و زیبایی همه ما رو به هم مرتبط کرده بود. بسیار امیدوارم که توی سال جدید این ارتباط بیشتر و بیشتر بشه و افتخار آشنایی با دوستان بیشتری رو داشته باشم. به همین دلیل عمیقا تلاشم اینه که این وبلاگ به سیاق قبل به روز بشه و خاطرات خودم رو مثل قبل براتون بازگو کنم. مرسی از تمامی دوستانی که به این وبلاگ سر می زنن و با نظراتشون من رو دلگرم می کنن. به امید آینده بهتر و بهتر.

همونطور که می دونین چهار ماه از عمل کاشت موی بنده می گذره و امروز می خوام در مورد حال و هوای این روزهام چند خطی رو بنویسم. در ضمن طبق قولی که داده بودم توی این پست می خوام راجع به مقوله "ترمیم مو" هم صحبت کنم. دوستانی که در مورد ماهیت "ترمیم مو" کنجکاو هستن، و یا اینکه برای مشکل کم مویی به مقوله ی "ترمیم مو" هم به عنوان یک گزینه فکر می کنن، مطالبی که بعد از عکس توی این پست میذارم رو بخونن و مطمئن باشن به بسیاری از سوالاشون جواب داده خواهد شد.

توی پست قبل گفته بودم که به زودی مسافرت یکساله به خارج از کشور در پیش دارم. از مدت های مدید قبل نگران این بودم که این سفرم با برنامه ی کاشت مو تداخلی به هم نزنه. حتی دقیق یادمه که یکی از سوالایی که روز مشاوره از خانوم ستایش پرسیده بودم در همین زمینه بود. شکر خدا کوچکترین مشکلی برام پیش نیومده در این رابطه. تنها بحثی که هست در مورد داروهایی که باید مصرف کنم هست. داستان از این قراره که من توی یکی از سایتهای ایرانی خونده بودم که دوستان به شدت دنبال قرصهای اصلی(یعنی غیر تولید ایران) فیناستراید هستن. همین بحث هم در مورد ماینوکسیدیل و فوم روگین مطرح بود. برداشت شخصی من این شد که استفاده از ماینوکسیدیل و فیناستراید خارجی باید روی نتیجه تاثیر مثبت بذاره و تنها مشکل سخت بودن تهیه ی نمونه ی خارجی این داروهاست. به همین دلیل تصمیم گرفتم که این داروها رو از ایران با خودم نیارم اینجا و از همینجا بخرمشون. اما چشتون روز بد نبینه ه ه ه ه ه از قیمت داروها. اول از همه اینکه اصولا اینجا فیناستراید رو بدون نسخه نمی دن و ثانیا قیمت فیناستراید خیلی خیلی گرونه. هر دونه ی قرص فیناستراید حدود 6 هزار تومن میشه!!!. خلاصه اینکه با کلی بدبختی یکی رو پیدا کردم که نسخه شو برام جور کنه و به اندازه ی مصرف سه ماه (یعنی 90 تا قرص) برام بخره که حدود 540 هزار تومن شد. بعد از این سه ماه دیگه نمی خوام فیناستراید خارجی تهیه کنم چون واقعا هزینه اش زیاده برام. احتمال خیلی زیاد بگم که از ایران برام بفرستن. همین قضیه در مورد فوم روگین هم مطرحه. من توی ایران قیمت کردم 145 هزار تومن بود. اینجا فوم روگین 2 درصد(فکر کنم من باید 5 درصد رو استفاده کنم تازه) 66 دلار یعنی حدود 200 هزار تومن در میاد. و فوم روگین 5 درصد بسیار بسیار گرونتر بود. خلاصه اینکه حتی اگه تاثیر داروهای خارجی خیلی بهتر باشه واقعا نمی دونم از پس هزینه هاش بتونم بر بیام یا نه. خوشحال میشم دوستانی که در این زمنیه تجربیاتی دارن من رو راهنمایی کنن.

اما بذارین از وضعیت عمومی موهای سرم براتون بگم. در یک کلمه این که خوشحالم. راضی ام. نمی تونم بگم الان اندازه ی محمد رضا گلزار مو دارم. ولی می تونم بگم احساس بهتر شدن روز به روز اوضاع احساس فوق العاده رضایت بخشیه. از ماه گذشته به این طرف موهام بیشتر شدن. موهای کاشته شده دارن در میان و الان حدود نیم سانت شدن و لابه لای موهای خودم که الان بلندترن رو کمابیش پر کردن. وقتی توی موهام دست می کشم دقیقا یه سری موی بلند(موهای قبلی خودم) و یه سری موی کوتاه(موهای کاشته شده که تازه در اومدن) رو لمس می کنم. اگه زیر نور مستقیم آفتاب یا لامپ  نایستم خیلی زیاد کف سرم معلوم نیست اما اینطور هم نیست که موهام الان پر پر باشه، و فکر می کنم هنوز باید صبور باشم. نکته دیگه اینکه موهام خیلی زود چرب میشه. نمی دونم شاید این چرب شدن به خاطر فوم روگینه که روزی دو بار مصرف می کنم. به هر حال برای جلوگیری از چرب شدن هر روز صبح موهامو می شورم و بعد از خونه میرم بیرون. بلافاصله بعد از اینکه موهام رو می شورم و خشک می کنم ، وضعیت موهام به نظرم عالین. تا اینکه دوباره تا شب چرب شن و کم پشت تر به نظر بیان.

در مورد داروهایی که مصرف می کنم هم اگه بخوام بگم: شبی یک عدد قرص فیناستراید می خورم. شبها قبل از خواب فوم روگین می زنم و وصبح اول موهامو می شورم و بعد فوم روگین. خوشبختانه توی حمام به هیچ عنوان موهام نمی ریزه. امیدوارم این موها همونطور که متخصصین کاشت مو می گن در آینده دور هم نریزه!! هرچند  اگه بخوایم در این مورد هم مطمئن بشیم باید من این وبلاگ رو تا ده سال دیگه ادامه بدم و شما هم تا ده سال دیگه بهش سر بزنین  :D

خیلی کنجکاوم که بدونم یک ماه دیگه چه طور میشه؟ دو ماه دیگه چطور؟ این روند رو به رشد تا کی ادامه پیدا می کنه؟؟ اما به هر حال الان توی نقطه ای هستم که دیگه به عنوان یک انسان کچل حساب نمی شم!!!!!!!!! بلکه به عنوان کسی که موهاش کم پشت هست حساب میشم و این خوبه. یعنی عالیه. خلاصه مطلب اینکه حتی اگه این روند بهتر شدن همینجا هم متوقف بشه نتیجه ی به دست آمده و وضعیت فعلیم کاملا رضایت بخشه برام. دیگه به عنوان یه آدم 30 ساله که معیارهاش از زیبایی با یه آدم 18 ساله خیلی فرق کرده ، همین وضعیت بسیار بسیار قابل قبوله. حالا اگر در آینده شرایط بهتر هم شد که بهتر!

در مورد جای عمل پشت سرم هم بذارین یه نکته بگم: من هفته ی پیش یکی از دوستام موهام رو برام اصلاح کرد. اون نمی دونست که مو کاشتم. ولی منتظر بودم که موقع اصلاح کردن شاید جای بخیه ی پشت سرم رو ببینه و بگه این دیگه چیه. ولی ندید. چیزی ندید. حتی کسی که موهاتونو اصلاح می کنه هم بعد از چهار ماه نخواهد فهمید مو کاشتین. خیالتون تخت. هیچ اثری ازش باقی نمونده. هیچ.

خب دوستان خوبم. می دونم که همه ی این حرفا یه طرف، عکس هم یه طرف. همونطور که خودتون هم می دونین حتی آدمایی که خیلی خیلی هم مو دارن وقتی زیر نور آفتاب، یا زیر نور مستقیم لامپ قرار می گیرن کف سرشون پیدا به نظر می رسه. بنابر این زاویه ی دوربین و مقدار نور محیط تاثیر زیادی توی برداشت آدم از تراکم موهایی که توی عکس می بینه میذاره. من برای اینکه دقیق دقیق دقیق بدونین الان وضعیت موهام چه طوره دو سری عکس می ذارم. هم زیر نور مستقیم لامپ و هم توی نور معمولی اتاق

 عکس زیر نور مستقیم لامپ:

 

 

 

 

 

و اما بعد...

مدتها بود که دوستان زیادی ازم خواسته بودن در مورد ترمیم مو و تجربه شخصی ترمیم موی خودم اینجا بنویسم. گرفتاریهای یک ماه گذشته نذاشت که به این کار برسم تا اینکه این دفعه می خوام به وعده ی خودم عمل کنم. اگر کسی از دوستان کنجکاوه که بدونه ترمیم مو چیه یا قصد مراجعه به موسسات ترمیم مو رو داره، خوندن این چند سطر براش خالی از لطف نخواهد بود.

ترمیم مو: از صفر تا صد

اصولا اگه شما الان توی خیابون از هر انسان زن یا مرد بزرگتر از 4 سال بپرسین که آیا می دونی کلاه گیس چیه در کسری از ثانیه جواب خواهد داد که بله می دونم کلاه گیس چیه. اما اگه بپرسین ترمیم مو چیه؟ شاید خیلی ها ندونن چیه. اصولا کلمه ترمیم ، به معنای بازسازی و بهبود توی زبان فارسی استفاده می شه. مثلا عبارت ترمیم زخم چه تصویری رو برای شما ایجاد می کنه؟ تصویر زخمی که به مرور بهبود پیدا کرده و بهتر و بهتر شده. به همین دلیل در وهله ی اول عبارت ترمیم مو، این حس رو به آدم منتقل می کنه که باید در ترمیم مو، موهای از دست رفته به مرور زمان بهبود پیدا کنن و وضعیت سر پرتر و پرتر بشه. اما دریغ که اینطور نیست و کلا مخترع عبارت ترمیم مو، کلاه بزرگی سر همه ی ما گذاشته که به جای ترکیب کلاه گیس، از واژه ی ترمیم استفاده کرده. پس می رسیم به سوال اصلی: ترمیم مو چیست؟

دوستان عزیز ترمیم مو، همون کلاه گیس هست. نه بیشتر و نه کمتر، شاید فرقهای کاربردی (مثل شیوه های مختلف نصب روی سر) داشته باشه. ولی ترمیم مو همون کلاه گیس هست. کلمه ی ترمیم، در عبارت ترمیم مو هیچ نقشی رو بازی نمی کنه. قرار نیست هیچ چیزی با مرور زمان بهبود پیدا کنه. به هیچ وجه. بلکه در پروسه ی ترمیم مو ، مطابق با جنس و رنگ موی شما یک کلاه گیس ساخته میشه، و بر اساس تکنیکهای مختلف نصب، روی سر شما نصب میشه. یعنی شما مستقل از میزان موهایی که روی سر دارین(کم پشت یا طاس) در عرض چند دقیقه تبدیل به کسی میشین که در هر سانتی متر از سرش صدها تار موی مصنوعی قرار گرفته.

اما همونطور که قبلا گفته بودم من 6 سال از این سیستم استفاده کردم. شاید براتون جالب باشه که در مورد تجربه ی خودم براتون بگم. شخص بنده از دو جهت می تونم در مورد ترمیم مو اظهار نظر کنم، از نظر حقیقی(یعنی نظر و قضاوت شخصی خودم) و از نظر حقوقی(صرفا بیان تجربیاتم از ترمیم مو و واگذاری قضاوت به خواننده)

اگه نظر شخصی خودم رو بخواهین در مورد ترمیم مو بدونین در یک جمله خلاصه اش کنم و زیاد وقتتون رو نگیرم: اگر در آینده توی تصادف رانندگی باعث کشته شدن کسی نشم، سرطان نگیرم و همچنین از همسرم جدا نشم، مطمئنا تجربه ی "ترمیم مو" تلخترین و دردناک ترین تجربه ی تمام زندگیم خواهد موند. خلاص!

اما اگه بخواین مشاهداتم رو از ترمیم مو بگم و خودتون قضاوت کنین داستان از این قرار بود:

حدود شش سال پیش من یه جوون 24 ساله بودم با موهای کم پشت. فقط و فقط کم پشت همین، یعنی به هیچ عنوان طاس نبودم، اما مثل خیلی های دیگه با دید حداکثری به مقوله زیبایی نگاه می کردم و از اینکه چرا موهام مثل موهای مجری ها و بازیگرهای تلویزیون نیست عمیقا رنج می برد. کم پشت شدن موهام من رو خیلی درگیر خودش کرده بود. پیش یه دکتر پوست و مو رفتم(توی مرزداران، دکتر رضی ای ، اگه اشتباه نکنم) برام ماینوکسیدیل 2 درصد، شامپو بچه و یه داروی دیگه که اسمشو یادم نیست تجویز کرد. حدود 5 ماه استفاده کردم و کوچکترین تغییری احساس نکردم. این شد که دست به دامن اینترنت شدم. به جز سایتهای مرتبط با کاشت مو، با عبارت جدیدتری به اسم ترمیم مو هم آشنا شدم که ادعا می کردن از همه لحاظ از کاشت مو بهترن. هم اینکه قیمتش کمتره، هم اینکه درد نداره، هم اینکه سرپایی و در یک جلسه هست، هم اینکه تراکمش فوق العاده بیشتره و .... همشون هم تاکید قوی داشتن که به هیچ وجه من الوجود! ترمیم مو ، به معنای کلاه گیس نیست و یک روش خیلی جدید و خفنه! و از زمین تا زیرزمین با کلاه گیس تفاوت داره.

خب یک کم جریان مرموز به نظر میومد و دو تا سوال اساسی مطرح بود: اینکه اگه ترمیم مو اینقدر از همه نظر بهتره ، چرا دکترای کاشت مو بساطشون رو جمع نمی کنن و اونا هم ترمیم مو انجام بدن ؟؟ و اینکه با وجود همچین پدیده ی محیر العقولی که در کسری از ثانیه زیدان رو به بکهام تبدیل می کنه چرا اینهمه آدم طاس توی کوچه خیابون دیده میشه؟

اما با این حال، تبلیغ و تاکید شدید سایتهای موسسات ترمیم مو، و لیست بلندبالای مزایای ترمیم مو نسبت به کاشت مو توی این سایتها، بنده رو متقاعد کرد که ترمیم مو بهترین گزینه و معجزه قرن تکنولوژیه و این شد که من راهی خیابون طالقانی شدم و به موسسه ترمیم موی "طالبی" رجوع کردم. همون اول که وارد موسسه ترمیم موی طالبی شدم یه خانوم نسبتا جا افتاده با لهجه گیلکی بهم سلام کرد و پرسید برای چی اومدم. گفتم از اینترنت با موسسه شما آشنا شدم و برای ترمیم مو اومدم. بهم نگاه کرد و گفت نه ، ترمیم مو برای شما خوب نیست شما خیلی مو داری، برو و حداقل 5 سال دیگه بیا!!!! الان که فکر می کنم واقعا میبینم اون خانوم چه انسان بزرگی بود. دمش گرم. واقعا گرم. امیدوارم هرجا که هست سلامت باشه. به خاطر پول ، من رو درگیر نکرد. واقعا درود به شرفش. من با اصرار گفتم ولی موهام کم پشته و دلم می خواد ترمیم مو کنم. بهم گفت: (دقیقااااا عین مثالی که زد رو مینویسم) بهم گفت: پسر جان، مثل این می مونه که دستت مشکلی براش پیش اومده باشه، تو که نمیایی کلا دستت رو قطع کنی که.....

ای کاش همون موقع معنی مثالش رو می فهمیدم و برای فهمیدن حرفش 6 سال اعصاب و روان و آرامشم رو هزینه نمی کردم. به هرحال امیدوارم اون خانوم که به خاطر پول حاضر نشد سر من رو شیره بماله هرجا که هست اوضاع به وفق مرادش باشه. بعد از این با موسسه "خانه موی ایران" تماس گرفتم. تقریبا تبلیغ "خانه موی ایران" رو توی تمام شماره های روزنامه همشهری می تونین ببینین. گویا از قدیمی ترین موسسات ترمیم مو هست و من هم از طریق آگهی همشهری باهاش آشنا شدم. تماس گرفتم و بهم گفتن که آدرسشون میدان ولیعصر بالاتر از سینما آفریقاست و هر روز کار مشاوره انجام میشه. و من راهی شدم. مشاوره رو یه خانوم انجام می دادن. شاید اگر کسی از مشتریهای "خانه ی موی ایران" این سطرها رو بخونه دقیقا بتونه زمان و مکان رو تصور کنه. توی مشاوره به قدری دروغ به من تحویل داده شد که فقط امیدوارم روز جزا و پاداشی وجود نداشته باشه وگرنه من به راحتی از اون خانوم نخواهم گذشت. بهم گفته شد در پروسه ترمیم مو یه لایه ی نامرئی!!!! بین موهای خودت کشیده میشه، و بدون اینکه کوچکترن آسیبی به موهات بخوره!!! در بین فضاهای خالی موهای سرت موهای طبیعی!!! قرار داده میشه. بهم گفته شد که دیگه دوره کاشت مو گذشته و اینقدر عوارض وحشنتاکی داره کاشت مو که مدتهاست کسی کاشت مو انجام نمیده و همه میان پیش ما برای ترمیم مو.

خلاصه به قدری از این دست حرفها برای من زد که من شیفته ی این شیوه ی خارق العاده شدم و خدا رو شکر کردم که در عصر شکوفایی علم و تکنولوژی دنیا اومدم که همچین پروسه ی پیچیده و محیر العقولی برای درمان کم پشتی موهای سرم کشف شده. بعد از این حرف گفت هزینه ات میشه 400 هزار تومان که 100 هزار تومنش رو همونجا ازم گرفت(این قیمت 6 سال پیش بود، الان بیش از یک میلیون تومن هست). بعدش گفت برو پیش آقای محمد برای اقدامات بعدی!!

من هاج و واج و مبهوت رفتم و از منشی سراغ آقای محمد رو گرفتم. ایشون من رو توی یه اتاق بردن و گفتن صبر کن تا بیاد. چند لحظه بعد آقای محمد اومدن با یه چسب نواری پهن و یه سری کیسه فریزر!!! توی همون نگاه اول بزرگترین سوال زندگیم برام پیش اومد: آقای محمد تقریبا کچل بود!!! چرا ؟ چرا خود این بنده خدا ترمیم مو نمی کنه پس؟؟؟؟ تقریبا مجال فکر کردن پیدا نکردم و ایشون با کیسه فریزر و چسب شروع به قالب گیری سر من کرد. بعدش هم یه مقدار از موهای پشت سرم رو جدا کرد تا مطابقش رنگ رو انتخاب کنه و بعد گفت یه هفته دیگه تماس میگیریم بیا برای ترمیم مو. خلاصه هفته بعد تماس گرفتن و من با ترس اما امید به آینده راهی موسسه شدم. بسیار کنجکاو بودم که این پروسه ی پیچیده ی ترمیم مو چه طور هست؟ آیا بی حسی داره؟ آیا درد داره؟ جراحیه؟

به هر ترتیب، وقتی رسیدم موسسه، من رو بردن پیش یه آرایشگر به اسم مصطفی که بعدها از موسسه رفت و یه آرایشگر دیگه به نام مهرداد جاش رو گرفت. هر دو هم جوون و هم سن و سال بودن. مصطفی بدون نه سلامی نه علیکی ماشین رو برداشت و کل کف سرم رو مثل سربازا از ته ته زد. من چشمام گرد شده بود که این چرا اینجوری داره می کنه؟؟؟ مگه قرار نبود یه نوار نامرئی بین موهای خودم قرار بگیره؟؟؟ هنوز از شوک در نیومده بودم که من رو بردن یه قسمت دیگه پیش سامان که مسئول بافت یا فیکس بود. سامان شروع کرد به گره زدن موهای خودم و بعد از هر دو سه تا گره با چسب قطره ای!!!!!!! گره ها رو روی سرم سفت می کرد. چسب قطره ای که به پوست سرم میرسید به شدت می سوخت و تعجب من از اتفاقاتی که داره دور و برم میفته رو صد برابر می کرد. کارش که تموم شد دیدم که یه کلاه گیس گذاشتن روی سرم و سامان کلاه گیس رو به موهای گره خورده ی سرم دوخت. باورم نمیشد که چه اتفاقایی داره اطرافم میوفته. واقعا باورم نمیشد. احساس سربازی رو داشتم که از همه طرف محاصره شده. سامان که دیده بود چشمام از حدقه در اومده شروع کرد به دلداری که اصلا نترس هیچ کی نمی فهمه. همه اولش سخته براشون ولی دو روز دیگه عادت می کنی و حالِ اینهمه مو رو می بری، خیلی خوش تیپ شدی دمت گرم و از این حرفها. خلاصه دوباره رفتم پیش مصطفی و موهای خودم و کلاه گیس رو اصلاح کرد تا یه دست شن. بعد هم پول اصلاح و فیکس و شیرینی!!! رو ازم گرفتن و من راهی خونه شدم. توی راه، دنیا داشت دور سرم می چرخید و باورم نمیشد که یه کلاه گیس به سرم چسبیده. تمام احساس های بد عالم یه جا توی دلم بود. نسبت به خودم احساس غریبگی می کردم و دوست نداشتم توی شیشه ی مغازه ها خود جدیدم رو ببینم.

 سرتون رو درد نیارم. اون روز شروع یه دوره 6 ساله برای من بود. به این ترتیب که هر ماه یک بار می رفتم موسسه. کلاه گیس باز میشد. سرم رو میشستم، دوباره موها رو کوتاه می کردن. دوباره با موهای سرم گره درست می شد و با چسب قطره ای گره ها سفت میشد و بعد کلاه گیس به موها گره می خورد. تا یه هفته گره ها سفت بود. بعدش کم کم گره ها شل می شد و تا آخر ماه دیگه کلاه گیس خیلی روی سرم شل شده بود و دوره ی عذاب شروع میشد. چون هر بادی که می وزید، دل من هم باهاش می لرزید که الان این رو سرم تکون می خوره. به علاوه برخورد مداوم کلاه گیس با پوست سر خارش وحشتناکی به همراه داشت. مشکل بزرگ بعدی مسئله رنگ موهای مصنوعی بود. هر بار توی موسسه اونها رو رنگ می کردم اما مخصوصا توی تابستون، بعد دو هفته دوباره رنگش یه کم روشن تر میشد. این مسئله من رو دیوانه می کرد چون باید مراقب می بودم که کسی پشت سرم نباشه چون می ترسیدم ببینه که پشت موهام دو رنگ شده. توی بانک، بیمارستان، دانشگاه، همه جا و همه جا نگران بودم که کسی پشت سرم هست یا نه. مثل قاتلهایی شده بودم که شبانه روز و چهارچشمی دور و برشون رو مواظبن و از هر صدایی و از هر سایه ای دلشون خالی میشه.

 هر ماه که می رفتم موسسه به جز اینکه حداقل چهار تا پنج ساعت معطل می شدم، یک دنیا انرژی منفی تحویل می گرفتم و بر میگشتم. انرژی منفی از در، از دیوار، از منشی، از سامان، از مهرداد، از لبخندهای فیک آقای محمد به قربانی های جدید،  از تمامی مشتریهایی که مثل من کلاه گیس به دست نشسته بودن و همشون به زمین و زمان فحش می دادن. همشون میگفتن که بزرگترین اشتباه زندگیشون درگیر این مزخرف شدن بوده. بارها و بارها و بارها از خودم این سوال رو پرسیدم که آیا واقعا تحمل کم مو بودن سخت تر از تحمل این اتمسفر بود؟؟؟؟

به مرور زمان این روند من رو از درون داغون کرد و باعث شد اعتماد به نفسم رو از دست بدم. شبها کابوس مداوم می دیدم و باعث شد کم کم از بقیه فاصله بگیرم. نمی تونستم مسافرت برم جایی چون شستن و خشک کردن این ترکیب پیچیده ی کلاه گیس و موهای خودم مکافات عظمی بود و به همین دلیل حمام کردن برام یه کابوس بود توی مسافرت. به قدری روحیه ام تخریب شده بود که حتی داشت توی رابطه ام با همسرم هم تاثیر میگذاشت. اما بزرگترین مشکل این بود که احساس می کردم نه راه پس دارم نه راه پیش. همه عالم و آدم 6 سال من رو با اون قیافه دیدن. یهو چه طور می تونم تغیر کنم. به علاوه به خاطر اینکه کلاه گیس با گره و چسب قطره ای روی موهام نصب می شد پدر موهام در اومده بود و وضعیت از روز اول بسیار بسیار بسیار بدتر شده بود. دور تا دور سرم که جای گره و چسب بود کاملا تخریب شده بود. احساس معتادی رو داشتم که از اعتیادش بیزاره و به خاطرش احساس حقارت داره ولی راهی نداره به جز ادامه و ادامه. توی موسسه هم مجبور بودم به هر سازی که میزدن برقصم. هر روز قیمتها بالاتر میرفت. این اواخر اینطور بود که هر بار که برای اصلاح و فیکس می رفتم حدود 50 هزار تومن از من گرفته میشد. به علاوه هر چند وقت یکبار باید موهای خود کلاه گیس رو هم پر می کردیم که یه هزینه ی فوق العاده زیاد رو دستمون میذاشت. خلاصه اینکه گذشت و گذشت تا پارسال، که دیگه همسرم از این وضع خسته شد. می دید عمق رنجی که من می کشم و از گوشه گیری من کلافه شده بود. نهایتا الامر یه روز خیلی جدی گفت تمومش کن. پای همه چیز هستم اما تمومش کن. پیشنهاد کاشت رو بهم داد. اما من می ترسیدم از چاله در بیام بیفتم توی چاه. با لطمه شدیدی که کلاه گیس به موهای سرم زده بود نمی دونستم اصلا بشه کاشت مو انجام داد یا نه. توی موسسه هم مدام مهرداد و سامان آیه ی یاس می خوندن که ما کلی از مشتریهامون کاشت انجام دادن و بدتر از قبل شدن و اومدن دوباره پیش ما و تو هم اگه مو بکاری بعد یه مدت دوباره برمیگردی همینجا. خیلی می ترسیدم تا اینکه همونطور که می دونین خاطرات ساسا(سعید) رو در مورد کاشت موهاش خوندم و اعتمادم به کاشت مو جلب شد و الان که چهار ماه از کاشت موهام گذشته، بعد از 6 سال لذت راحت خوابیدن، لذت توی باد دویدن، لذت شنا کردن، لذت خشک کردن مو بعد از حمام و لذت معاشرت بدون استرس با بقیه آدمها رو تجربه می کنم. گفتم و باز هم می گم مهمترین اتفاق اینه که معیارهای زیباییم تغیر کرده و با دید حد اکثری به مقوله زیبایی نگاه نمی کنم. الان از اینکه قیافم مثل بهرام رادان نیست نه خوشحالم و نه ناراحت. یعنی اصلا به این مسئله هیچ اهمیتی نمی دم و این واقعیت رو به رسمیت میشناسم که اون از ژن های خودش تشکیل شده و من هم از ژن های خودم. فقط و فقط سعی می کنم از خودم بودن خودم لذت ببرم همین. ای کاش 6 سال پیش هم همین دید رو داشتم. ای کاش.

اگه شمایی که داری این سطرها رو می خونی از کلاه گیس، ترمیم مو (یا هر اسم دیگه ای) استفاده می کنی خوب می دونی من چه دوره ای رو گذروندم. من هم خوب می دونم شما الان توی چه وضعی هستی. امیدوارم اگه خسته شدی و فقط جسارت لازم برای کنار گذاشتنش رو نداری، بتونی با خودت کنار بیای و این کار رو انجام بدی.

ببخشید که سرتون رو درد آوردم. با آرزوی بهترینها

تجربه شخصی کاشت موی طبیعی...
ما را در سایت تجربه شخصی کاشت موی طبیعی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afut-fitc بازدید : 298 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 4:47